كودكي با شكوه
ديشب موقع خوابوندن رادي - كه خودش پروسه مفصليه - نگام به عروسكاي تو تختش،ماني و فيلي افتاد كه مثل هر شب چقدر مهربون كنار خودش خوابونده بود و روشونو به دقت پتو كشيده بود، يهو گفتم خوش به حالت رادي چه كودكي قشنگي داري. پرسيد: مامان كودكي شما هم اينقدر باشكوه بود؟ گفتم: من هم كودكي خوبي داشتم ولي نه به اين خوبي، تو از كودكيت چي رو بيشتر دوست داري؟ جواب داد: همه چيزشو بيشتر از همه چيزش دوست دارم! چند دقيقه بعد با لبخندي بر لب مثل فرشته ها كنار عروسكاش خوابيده بود.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی