رسالت رادي : من دنياي نابيناها رو روشن مي كنم
روز 24 مهر "روز جهاني نابينايان" تو مدرسه رادي به اين مناسبت براشون برنامه گذاشته بودن و يه چشم پزشكي هم مهمانشون بود و براشون از زندگي نابيناها، نابينايي و مراقبت از چشم ها و ... حرف زده بود. عصر كه رفتم رادي رو از مدرسه بردارم خيلي هيجان زده بود.
از من پرسيد: مامان مي دونين عصاي سفيد چيه؟ ميدونين عصاي سفيد هيچ كمكي به بينايي نابيناها نميكنه و فقط به ما نشون ميده كه اونا نابينا هستن و بايد مواظبشون باشيم؟مي دونين دنياي نابيناها هميشه تاريكه و با هزارتا چراغم روشن نميشه؟
آروم جواب دادم: آره عزيزم متاسفانه اين جوريه.
رادي با حرارت و جديت گفت: ولي من نميذارم اين جوري بمونه. من دنياي نابيناها رو روشن ميكنم.
گفتم: چي جوري؟
گفت: من وقتي بزرگ شدم يه كامپيوتري ميسازم و اونو به مغز نابيناها وصل مي كنم. يه دوربين مخصوص هم تو چشمشون كار ميذارم. اونوقت نابيناها هم ميتونن دنيا رو ببينن. من حتما اين كارو ميكنم. من دنياي نابيناها رو روشن مي كنم.
گفتم: تو حتما اين كارو ميكني . چون خيلي مهربون و باهوشي. من مطمئنم كه حتما اين كارو مي كني و براي اون روز بي صبرانه منتظرم.
شگفتا! كوچولوي 5 ساله من تو اولين روزاي پيش دبستاني اش احساس رسالت اجتماعي ميكرد. تو چند ساعت اينقدر بزرگ شده بود. كاش همه ماها به اندازه يه بچه 5 ساله براي خودمون رسالتي قائل بوديم.