رادی من

خوشحالم كه يه برادر دارم

1392/7/20 12:23
نویسنده : مامان رادی
158 بازدید
اشتراک گذاری

ديشب رادي و راستين اجازه داشتن با هم تو يه اتاق بخوابن، اين موضوع براشون يه اتفاق شيرينه. راستين مهمون رادي شد و موقع خواب براش قصه گفت. كاري ندارم كه به جاي ساعت 9 ساعت 10 خوابيدن ولي گويا خيلي بهشون خوش گذشت. امروز صبح رادي به من گفت: مامان من خيلي خوشحالم كه يه برادر دارم. پرسيدم: چطور؟ گفت: چون خيلي بهم كمك مي‌كنه، ديشب وقتي برام قصه مي‌گفت بهم گفت: گارد تختتو بكش كنار تا بتونم صورتتو بيبنم ولي من نتونستم چون زورم نرسيد، اونوقت داداش اومد و اين كارو برام كرد. حالا مي‌فهمم كه چرا مي‌گن برادرا بايد مثل يه ديوار پشت هم بایستن.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رادی من می باشد