رادی من

دردسرهاي بزرگ منشي

1392/9/24 14:13
نویسنده : مامان رادی
175 بازدید
اشتراک گذاری

حدود يك ماه پيش، روز بعد از تعطيلات تاسوعا و عاشورا، وقتي به خونه برگشتم رادي گفت : "مامان امروز بايد شله زرد درست كنين" پرسيدم چرا؟ گفت: "چون به آقا سرويسمون(منظور راننده سرويس مدرسه شونه) قول دادم براشون شله زرد ببرم. "

گفتم: "چه طور شد كه همچين قولي دادي؟!" جواب داد: آخه دو تا هم‌سرويسي ديگه مون براي آقا نذري آورده بودن ولي ما هيچ چي نبرده بودين"

به رادي گفتم : " اين يه بار رو چون وعده كردي من برات شله زرد درست مي‌كنم ولي از اين به بعد بدون هماهنگي با من از اين قول ها نده" رادي قول مردونه داد و قضيه تموم شد. طفلكي خيلي استرس داشت كه يه وقت من قبول نكنم و پيش هم سرويسي هاش ضايع بشه. خلاصه شله زرد رو آماده كرديم و فردا با خودش برد و مراتب تشكر رو هم برگردوند.

دو هفته پيش تو محل كارم بودم كه راستين زنگ زد و با ناراحتي و عصبانيت از رادي شكايت مي‌كرد از اين كه رادي داره آبروي منو تو سرويس مي‌بره و ....

موضوع رو جويا شدم، گفت: " امروز آقا سرويس گفتن 5 ساله كه روكش صندلي‌هاي ماشينو عوض نكردن چون گرونه و ..." رادي هم گفت: "ما براي تولدتون روكش صندلي هديه مي‌آريم"

راستين رو آروم كردم و گفتم: " ايشون كه از يه بچه 6 ساله چنين انتظاري ندارن، مي‌دونن كه از سر معصوميت كودكانه يه چيزي گفته، اين موضوع ربطي به آبروي شما نداره و... حالا هم محض خالي نبودن عريضه روز تولدشون يه جعبه شيريني مي‌گيريم براشون ببرين"

ولي زهي خيال باطل! روز 22 آذر(روز تولد آقا سرويس) رسيد و آقا رادي يادش بود كه چه قولي داده، و اين گونه بود كه ما ديروز به عنوان هديه تولد آقا پول روكش صندلي ماشين رو در يه پاكت دربسته تقديم كرديم!

خدا عاقبت اين بزرگ منشي رو ختم به خير كنه و حساب والدين اين بزرگ منشان رو پرپول!

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رادی من می باشد