رادی من

گپ و گفت رادي با مامان

1392/9/25 15:02
نویسنده : مامان رادی
129 بازدید
اشتراک گذاری

عصر جمعه بود و مامان با رادي بهترين لحظه ها رو سپري مي‌كرد.


رادي:  مامان من عاشق خونه مون هستم ، خيلي خيلي خونه مون رو دوست دارم و نمي‌خوام هيچ وقت تركش كنم.

مامان: ما كه قرار نيست اين خونه رو ترك كنيم، اگر هم كهنه و كثيف بشه درستش مي‌كنيم.

رادي: آره بازسازيش مي‌كنيم.

مامان: فقط وقتي بزرگ شدي و ازدواج كردي، فكر مي‌كني بازم تو اين خونه جاتون بشه؟

رادي: نه ، ديگه اونوقت بايد براي خودم يه خونه بگيرم.

مامان: ولي من دلم برات تنگ ميشه، قول بده اگه تونستي يه وقتايي بهم سر بزني.

رادي: حتما، با كمال ميل، من هر روز با هليكوپترم ميام و بهتون سرمي‌زنم (لازمه بگم كه رادي خودشو در آينده كمتر از رييس جمهور نمي‌بينه).

مامان: يعني خونتو مي‌خواي اين قدر دور بگيري كه بايد با هليكوپتر بياي؟

رادي: نه ، نزديك مي‌گيرم. اولش يه خونه 70-80 متري مي‌سازم بعد يه خونه بزرگتر، چند سال بعد بزرگ تر از اون، چندين سال بعد بزرگ بزرگ.

مامان: چه طور؟

 رادي: مي‌خوام بچه هام بدونن كه هر خونه‌اي شور و نشاط مخصوص به خودشو داره، تازه همه كاراي خونه رو هم خودم مي‌كنم آخه اونا كوچولو ان خسته مي‌شن.

مامان: يعني يه وقتايي كه من ازت كمك مي‌خوام شما خسته ميشي؟

رادي: نه ، آخه من فرق دارم، من يه جوري ام كه از كار كردن لذت مي‌برم، كار براي من يه جور بازيه.

مامان: دوست داري چند تا بچه داشته باشي؟

رادي: 2 يا 3 تا، فكر كنم 2 تا خوب باشه.

مامان: دوست داري بچه هات دختر باشن يا پسر؟ 

رادي: يه دختر يه پسر، اين جوري هر دوتاشو تجربه مي‌كنم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله لیلا
25 آذر 92 15:20
آخهههه .....چقدر دورویاشاید هم خیییییلی نزدیک زندگی مثل باددرگذراست .عزیزدلم الهی به همه آرزوهای بزرگ وکوچکت برسی
مامان رادی
پاسخ
اين قدر عادي راجع به آيندش حرف مي‌زنه كه به نظر مياد خيلي نزديكه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رادی من می باشد