بدون عنوان
ديروز صبح بعد از بيدار شدن از خواب، مشغول شستن دست و صورت و مسواك زدن بودم كه متوجه شدم فن دستشويي خاموش شده، فكر كردم ازكار افتاده ولي با شنيدن صداي رادي به خودم اومدم.
" مامان! من خاموشش كردم ميخوام آهنگ صبح جمعه رو يه افتخار شما اجرا كنم"
رادي شروع به گيتار زدن و خوندن ميكنه:
" ااااي مادر زيبا كه آودهاي مرا به دنيا
ااااي مادر عزيزم تو به من توانايي دادي
زحماتت نتيجه داد ...
اااي مادر عزيزم بي تو زندگي من از اين رو به اون رو ميشه
اااي مادر عزيزم بيش از حد دوستت دارم
بيش از حد دوستت دارم"
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی